حكايت عارفانه ، سوزاندن دعوتنامه مرموز اجنبی
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در ماجرای جنگ تبوک (که در سال نهم هجرت واقع شد) مسلمانان طبق فرمان اکید پیامبر (ص) بسیج شدند و برای جلوگیری از دشمن به سوی سرزمین تبوک (نواحی شام) حرکت کردند، سه نفر از مسلمانان بنامهای؛ «مراره، هلال و کعب بن مالک»، بدون عذر، از رفتن به جبهه سستی نمودند.
هنگامی که پیامبر (ص) و مسلمانان، به مدینه باز گشتند، پیامبر (ص) دستور داد: «هیچکسی حق ندارد با سه نفر مذکور، تماس بگیرد.»
این دستور قرار گرفتند و سرانجام توبه حقیقی کردند، و با نزول آیه 117 و 118 سوره توبه، قبولی توبه آنها اعلام گردید.
نکته جالب اینکه: خبر در فشار قرار گرفتن این سه نفر به همه جا پیچید، پادشاه غسان که مسیحی بود، توسط یکی از بازرگانان مسیحی، مخفیانه برای کعب، نامه نوشت و او را به پیوستن به کشور خود، دعوت کرد، کعب، در آن هنگام که شب و روز با گریه و زاری، از خدا میخواست تا توبهاش را قبول کند، روزی در مدینه عبور میکرد، ناگهان دید یک نفر از بازرگانان مسیحی شام، سراغ او را میگیرد، به او گفت: «کعب من هستم».
بازرگان مسیحی، نامهای به او داد، کعب نامه را باز کرد؛ دید که پادشاه غسان، در آن چنین نوشته است:
« ای کعب! به من خبر رسیده که رهبر شما (پیامبر) به تو ستم نموده در صورتی که خدا تو را در هیچ سرزمینی، بیارزش ننموده است به ما بپیوندید، که با شما برادری و برابری میکنیم.»
هنگامی که کعب، آن نامه را خواند، گریه کرد و گفت: «کار من به اینجا کشیده شده و آنقدر پایین آمده که بیگانه در دین من طمع نموده است و میخواهد مرا مسیحی کند»، آنگاه به عنوان اظهار تنفر از آن دعوت، و صاحب نامه، آن نامه را در میان آتش تنور انداخت و سوزانید. به این ترتیب، شاگردان پیامبر (ص) در برابر چراغ سبز بیگانگان، میایستادند، و بیگانه را در نفوذ بر آنها، مأیوس مینمودند.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
