حكايت عارفانه ، سیمای شیعیان‏

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
شبی مهتابی بود، امام علی (ع) از مسجد کوبه بیرون آمد و به عزم صحرا حرکت کرد، گروهی از مسلمین به دنبال آنحضرت حرکت کردند، امام ایستاد و به آنها رو کرد و فرمود:
من انتم: «شما کیستید؟»
آنها عرض کردند: نحن شیعتک یا امیرالمؤمنین: «ما از شیعیان تو هستیم ای امیرمؤمنان».
حضرت با دقّت به چهره آنها نگریست و سپس فرمود: چگونه است که سیمای شیعه را در چهره شما نمی‏نگرم؟
آنها پرسیدند: سیمای شیعه چگونه است؟ فرمود:
«صفر الوجوه من السّهر، عمش العیون من البکاء، حدب الظّهور من القیام، خمص البطون من الصّیام، ذبل الشّفا من الدّعاء، علیهم غیرة الخاشعین.»
«آنها: 1. زرد چهرگان بر اثر بیداری شب 2. خراب چشمان بر اثر گریه 3. خمیده پشت بر اثر قیام 4. تهی دل بر اثر روزه 5. خشکیده لب‏تر بر اثر دعا هشتند، و گرد فروتنان بر آنها نشسته است.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0