حكايت عارفانه ، شجاعت و فراست امام خمینی

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
در آن هنگام که امام خمینی (قدّس سرّه) در فرانسه بود، و در ایران، شاه پس از تشکیل شورای سلطنت، به خارج گریخته بود، رئیس شورای سلطنت، شخصی بنام «سید جلال الدّین تهرانی» بود، سید جلال الدّین از رجال معروف و منجّمین بود و خط زیبا داشت، در آن ایّام ایشان به عنوان معالجه بیماری خود به پاریس رفته بود، و فرصت را مغتنم شمرد که برای پاره‏ای از مذاکرات به محضر امام خمینی (ره) برسد، به در خانه امام آمده بود و تقاضای ملاقات کرد، جریان را به امام گزارش دادند.
امام فرمود: ملاقات او با من مشروط به این است که او استعفای خود را از شورای سلطنت، بنویسد.
سخن امام را به او ابلاغ کردند، او با خط زیبای خود، استعفای خود را نوشت، آن نوشته را به خدمت امام آوردند.
امام پس از دیدن آن، فرمود: این کافی نیست، زیرا ممکن است ایشان که از اینجا رفت بگوید من مجبور شدم و نوشتم،
بلکه باید دلیل استعفای خود را نیز بنویسد، جریان را به سید جلال الدّین گفتند، او این دست و آن دست کرد و سرانجام به این مضمون نوشت: « طبق فرموده امام، به دلیل مخالفت شورای سلطنت با قانون اساسی، استعفا دادم» و سپس اجازه ملاقات صادر شد و او به حضور امام رسید، در خدمت امام در ضمن مذاکرات، عرض کرد: جریان سخت وخیم است، از عواقب کار می‏ترسم (کوتاه بیائید).
امام به او فرمود: «هیچ نترس، شاه رفت و رفت و دیگر باز نمی‏گردد







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0