حكايت عارفانه ، شورای شش نفره
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
از شورای شش نفره عمربن خطاب، در تاریخ اسلام، بسیار یاد میشود. میپرسند: این شورا چه بود؟ و طرح آن از ناحیه چه کسی بود و چگونه اجرا شد؟، در پاسخ به داستان زیر توجه کنید:
26 ذیحجه سال 23 هجری عمربن خطاب توسط شخصی ایرانی بنام «ابولؤلؤ» مضروب شد و همین حادثه باعث مرگ او گردید. عمربن خطاب در آخر عمر، زیدبن سهل معروف به «ابوطلحه انصاری» را خواست و چنین وصیت کرد: «بعد از آنکه از دنیا رفتم و مرا به خاک سپردید، پنجاه نفر از انصار را انتخاب کن و با شمشیرهای کشیده، آماده باشید، من موضوع خلافت را به شش نفر واگذاشتم که آنها در مجلس مشورت خود، یکی از افراد خود را به عنوان خلیفه برگزینند، آن شش نفر عبارتند از:
1- علی علیه السلام، 2- طلحه، 3- زبیر، 4- سعد وقّاص، 5- عبدالرّحمان بن عوف، 6- عثمان.
پس از اجتماع آنها در جلسه شورا، آنها را مجبور کنید که هر چه زودتر، خلیفه مرا تعیین کنند، و مسأله تعیین خلیفه را از سه روز، تأخیر نیندازند.
اگر پنج نفر از آنها به یک نفر اتفاق کردند، و یک نفر سرپیچی کرد، او را گردن بزن، و اگر چهار نفر امضاء کرد و دو نفر امتناع ورزید، گردن این دو نفر را بزن، و اگر سه نفر، یک طرف، و سه نفر دیگر در جانب دیگر بودند، به آن سه نفری که عبدالرحمان بن عوف در میان آنها است، میدان بده و دیگران را وادار تا موافقت کنند و مخالف را گردن بزن.
پس از آنکه، عمر بن خطاب از دنیا رفت و پیکر او را به خاک سپردند، ابوطلحه انصاری، شش نفر نامبرده را در خانه عایشه یا در محل بیتالمال به گرد هم آوردند، جلسه شورا تشکیل شد، طلحه حق خود را به عثمان بخشید، زبیر حق خود را به علی(ع) بخشید، سعدوقاص، حق خود را به پسرعمویش عبدالرحمان بن عوف بخشید، در نتیجه امر خلافت به سه نفر (علی و عثمان و عبدالرحمان) انحصار یافت و به مرحله حساسی رسید.
عبد الرّحمان به علی(ع) متوجه شد و گفت: «من با تو بیعت میکنم، مشروط بر اینکه به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) و روش ابوبکر و عمر کار کنی!»
علی (ع) فرمود: «من به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) و اجتهاد و تشخیص خودم، عمل خواهم کرد.»
عبدالرحمان به عثمان رو کرد و گفت:«آیا تو پیشنهاد مرا میپذیری؟
عثمان گفت: آری.
عبدالرحمان، دوباره به علی(ع) توجه کرد و گفت: «با تو با شرط فوق بیعت میکنم.»
علی(ع) همان پاسخ را داد، ولی عثمان پذیرفت.
برای بار سوم نیز عبدالرحمان به علی (ع) پیشنهاد کرد، ولی همان پاسخ قبل را شنید، عبدالرحمان به عثمان گفت: «آیا شما میپذیرید؟»
عثمان گفت: آری پذیرفتم، عبدالرحمان دست به دست عثمان داد و گفت:«سلام بر تو ای امیر مؤمنان.»
به این ترتیب، عثمان به عنوان خلیفه معرفی شد و بر مسند خلافت نشست. تو خود مفصّل بخوان از این مجمل.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
