حكايت عارفانه ، لطف امام رضا به بینوای دردمند
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
عصر امام هشتم حضرت رضا (ع) بود، کاروانی از خراسان به سوی کرمان رهسپار گردید، در مسیر راه دزدان سر گردنهها به کاروان حمله کرده و کاروانیان را غارت کردند، و یکی از افراد کاروان (مثلاً به نام عبداللّه) را دستگیر نمودند و به او میگفتند: «تو اموال بسیار داری، باید اموال خود را در اختیار ما بگذاری».
عبداللّه هر چه التماس کرد، آنها او را رها نکردند بلکه شب و روز او را شکنجه میدادند تا او ثروت خود را در اختیار دزدان بگذارد، او را در میان سرمای شدید بیابان پربرف نگه میداشتند و دهانش را پر از برف مینمودند، به طوری که دهان و زبانش آسیب سخت دید آن گونه که نمیتوانست سخن بگوید.
سرانجام دل یکی از زنان دزدها، به حال عبداللّه سوخت، واسطه شد و دزدها او را آزاد نمودند، عبداللّه از دست دزدها گریخت و با دهانی مجروح و زبانی آسیب دیده و خود را به خراسان رسانید، در آنجا از مردم شنید که حضرت رضا (ع) وارد سرزمین خراسان شده و اکنون در نیشابور است (عبداللّه از ارادتمندان آل محمّد (ع) بود، با خود فکر میکرد که از ناحیه آنها لطفی بشود).
در همان ایّام، عبداللّه در عالم خواب دید که شخصی به او گفت: امام رضا (ع) به نیشابور آمده، نزد او برو و از او بخواه که بیماری دهان و زبانت را معالجه کند، عبداللّه در عالم خواب به حضور حضرت رضا (ع) رفت و جریان را گفت، امام به او فرمود: «مقداری اویشان (یکنوع سبزیجات) را با زیره و نمک، خورد و مخلوط کن، و سپس آن معجون را دو یا سه بار بر دهانت بگذار که درمان مییابد».
عبداللّه از خواب بیدار شد، اما به خواب خود اهمیّت نداد و با خود میگفت: نمیتوان به آنچه در خواب دیده اعتماد کرد، سرانجام تصمیم گرفت به نیشابور برود و با امام رضا (ع) ملاقات نماید، به سوی نیشابور مسافرت کرد و جویای حال امام شد، گفتند: آنحضرت به کاروانسرای سعد رفته است، عبداللّه برای دیدار امام با آنجا رفت و به زیارت امام، توفیق یافت و سپس جریان خود را بیان کرده و از آن بزرگوار خواست تا در مورد درمان دهان و زبانش چاره اندیشی کند.
امام به او فرمود: مگر من در عالم خواب، روش درمان بیماری دهان و زبانت را به تو نیاموختم؟
عبیداللّه گفت: ای امام بزرگوار، اگر لطف بفرمائی بار دیگر آن روش درمان را به من بیاموز.
امام فرمود: مقداری اویشان و زیره را با نمک، خورد و مخلوط کن و آن را دو یا سه بار بر دهانت بگذار، بزودی خوب میشوی.
عبداللّه میگوید: همین روش درمان را انجام دادم، و همانگونه که امام فرموده بود، خوب شدم و سلامتی دهان و زبانم را باز یافتم.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
