حكايت عارفانه ، ماهیت شهبانو
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
آخرین همسر محمّدرضا پهلوی، فرح بود، پدر فرح یک افسر بود و در درجه سروانی بر اثر بیماری سلّ در گذشت، ما در فرح یعنی فریده دیبا که اصلاً اهل رشت بود، پس از فوت شوهر، دیگر ازدواج نکرد، و به خانه برادرش مهندس قطبی رفت و در آنجا کار می کرد و زندگی خود و تنها فرزندش فرح را تأمین مینمود و با وضع فقیرانه به زندگی ادامه میداد.
مهندس قطبی، فرح را به پاریس فرستاد و او در پاریس در دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت، ولی قطبی از عهده هزینه او بر نیامد...
تا اینکه فرح در سفری به ایران، از فرط استیصال، برای کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی به ویلای او در حصارک کرج رفت.
در حصارک، ویلائی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از دوستان او منتظر شکار دخترها و زنها مینشستند و هر مراجعه کنندهای از جنس مؤنث اگر مورد پسند زاهدی واقع میشد، بلافاصله به اطاق خواب میرفتند، و اگر مورد پسند زاهدی نبود، او را به یکی از رفقایش که حضور داشتند میداد که آنها نیز در همان حصارک به اطاق خواب میرفتند، این بود کار و شغل اردشیر زاهدی
حال این دختر (فرح) با اطلاع از چنین وضعی، برای در خواست پول به سراغ زاهدی، در حصارک میرود، یعنی اینکه خود را تقدیم زاهدی کند ، لابد زاهدی از این دختر خوشش نیامده بود، که به محمّدرضا تلفن میزند که دختری اینجا آمده و اگر اجازه دهید او را بیاورم، محمّد رضا می پذیرد، و بدون تحقیق قبلی که او کیست، و خانواده او چیست؟ او را به فرودگاه میبرد و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج میکند، معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول میکند، دختری که تا یک ساعت پیش از زاهدی (کثیف) پول میخواست که مفهومش روشن است، حال قرار شده است با شاه ازدواج کند و میکند، به این ترتیب «فرح حصارک!»، «ملکه ایران!» میشود و در مراسم تاجگذاری با آن تشریفات و تجملات،که از تلویزیون دیدهاید، تاج بر سر میگذارد.
و به این ترتیب عجیب که فقط با شناخت بیماریهای روحی و شخصیتی محمّدرضا پهلوی، قابل درک است، فرح همسر او شد.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
