حكايت عارفانه ، مکافات تیمور بختیار، قلدر چپاولگر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
سپهبد تیمور بختیار، که اصلاً از خانواده خوانین بختیاری بود، در ارتش رژیم شاهنشاهی، به عنوان یک افسر بی‏باک و جسور معروف بود، او در زمانی که سی سال داشت، سرهنگ 2 سوار گردید، و از نظر مادی، فقیر بود و حتی خانه نداشت، و در یکی از خیابانهای فرعی خیابان کاخ در طبقه دوّم یک خانه کهنه‏ساز زندگی می‏کرد و آن را اجاره نموده بود.
او در عصر نخست وزیری مصدق، سرهنگ تمام و فرمانده تیپ زرهی مستقر در کرمانشاه شد.
تیمور بختیار که شیفته قدرت و مال و منال بود، بزودی شکار آمریکائیها قرار گرفت و خود را به آنها فروخت و به دستور آنها فرمانداری نظامی تهران را ایجاد کرد، و در سال 1335 به پیشنهاد آنها، اولین رئیس ساواک در ایران شد، کم‏کم کارش بالا گرفت که امید داشت نخست‏وزیر یا رئیس ستاد و ارتش شود.
او در دورانهای مختلف بخصوص آن هنگام که رئیس ساواک بود با کلاهبرداریهای خود، اموال بسیار، و املاک و زمینهای بسیار چپاول کرد و از ثروتمندان درجه بالا قرار گرفت، او تشنه قدرت بود، و پول را برای پول نمی‏خواست، بلکه برای قدرت می‏خواست و معتقد بود اگر زر فراهم شود، زور هم به دنبالش می‏آید، به مقام سرلشگری رسید و در همین مقام، زدوبند خود را با ارتشبد هدایت (اولی ارتشبد ایران) محکم کرد و به درجه سپهبدی رسید.
محمّدرضا پهلوی از قدرت‏طلبی او برای آینده خود ترس داشت، ترتیب داد که بختیار را به اروپا بفرستد، بختیار به ژنو رفت، و در آنجا مخالفت با محمّدرضا را علنی کرد و به زدوبند با باندهای معینی در انگلیس و آمریکا پرداخت...
تیمور بختیار بعدها از ژنو به فرانسه رفت و سپس به بیروت سفر کرد و سرانجام از بغداد سردر آورد، او از امکانات وسیع رژیم بعث بر خوردار شد، افسران فراری و توده‏ای را به دور خود جمع نمود و کم‏کم قدرتی یافت که باعث تشویش فکر محمّدرضا گردید، چرا که از جانب او احساس خطر می‏شد...
اکنون پس از ذکر مطالب فوق که بطور فهرست بیان شد، به فراز عبرت آور زیر توجه کنید:
تیمور بختیار در آن هنگام که فرمانداری نظامی تهران را بدست گرفت جنایات را از حد گذراند، از جمله: «فدائیان اسلام» را به طرز فجیعی به جوخه اعدام سپرد...
روحانی پرصلابت «شهید سیّد عبدالحسین واحدی»، مرد شماره 2 فدائیان اسلام بر خورد به شهید واحدی اهانت کرد، در این هنگام بگومگوی شدیدی بین بختیار و واحدی در گرفت، شهید واحدی صندلی را از زمین بلند کرد و با شدّت هر چه تمام‏تر به طرف سپهبد تیمور بختیار پرتاب کرد، در این وقت بختیار، آن مرد پرصلابت را هدف گلوله‏های پی‏درپی پارابلوم خود قرار داد و او به شهادت رسانید.
به این ترتیب، بختیار بدون محاکمه، مرد شماره 2 فدائیان اسلام را کشت .
اکنون ورق دیگر تاریخ را بخوانید:
ساواک طبق طرح مخفی خود از طریق شهریاری رئیس شبکه مخفی حزب توده که مأمور ساواک بود، بختیار را کشت به این ترتیب:
شهریاری با یک افسر فراری توده‏ای رابطه برقرار کرد، افسر فوق که سرگرد سابق نیروی هوائی بود مورد علاقه شدید بختیار قرار داشت، ساواک با سرگرد توده‏ای قرار گذاشت که اگر موفق به قتل بختیار شود او را با پول گزاف به آمریکای جنوبی اعزام کند، فرد فوق پذیرفت .
روزی آنها در عراق به شکار می‏روند، و بختیار اسکورت قوی عراقی خود را متوقف می‏کند، و به تنهائی با افسر فوق به شکارگاه می‏رود، به محض اینکه از اسکورت دور می‏شوند افسر فوق، بختیار را به رگبار می‏بندد و از مرز عراق گریخته و به ایران می‏آید، ساواک به وعده خود وفا کرد و آن افسر را با پول قابل ملاحظه‏ای به آمریکای جنوبی اعزام داشت .
آری اگر بختیار، شهید واحدی را بدون محاکمه آنگونه کشت، و ظالمی (یا ظالمانی) این گونه او را به مکافات اعمال ننگینش رساندند، که گفته‏اند: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» .
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده ggggg حیران شد و بگرفت به دندان سرانگشت
گفت ای کشته که را کشتی، تا کشته شدی زار ggggg تا بار دگر کشته شود آنکه تو را کشت
انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس ggggg تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0