حكايت عارفانه ، ملاقات ابلیس با موسی

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
رسولخدا(ص) فرمود: موسی(ع) در مکانی نشسته بود، ناگاه شیطان که کلاه دراز و رنگارنگی بر سر داشت، نزد موسی(ع) آمد و (به عنوان احترام موسی) کلاهش را از سرش برداشت و در برابر موسی (ع) ایستاد و سلام کرد، و بین آن دو چنین گفتگو شد:
موسی: تو کیستی؟
ابلیس: من شیطان هستم.
موسی: ابلیس تو هستی، خدا تو را دربدر و آواره کند؟
ابلیس: من نزد تو آمده‏ام تا به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری به تو سلام کنم.
موسی: این کلاه چیست که بر سر داری؟
ابلیس: با (رنگها و زرق و برق) این کلاه دل مردم را می‏ربایم.
موسی: به من از گناهی خبر بده که هر گاه انسان مرتکب آن گردد، تو بر او مسلط گردی.
ابلیس گفت: اذا اعجبة نفسه، و استکثر عمله و صغر فی عینه ذنبه.
:« در سه مورد بر انسان مسلط می‏شوم: 1- هنگامی که او از خود راضی شود (و اعمال خود را بپسندد و خودبین باشد)؛ 2- هنگامی که او عملش را زیاد تصور کند؛ 3- هنگامی که او گناهش را کوچک بشمرد.»







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0