حكايت عارفانه ، نجات یونس و بازگشت او به سوی قوم خود
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
حضرت یونس (ع) وقتی که در درون نهنگ قرار گرفت و در همانجا دل به خدا بست و توبه کرد، خداوند به نهنگ فرمان داد، تا یونس را به ساحل دریا ببرد و او را به بیرون دریا بیفکند.
یونس همچون جوجه نوزاد و ضعیف و بی بال و پر، از شکم ماهی بزرگ (نهنگ) بیرون آمد، به طوری که توان حرکت نداشت.
لطف الهی به سراغ او آمد، خداوند در همان ساحل دریا، کدوبنی رویانید یونس در سایه آن گیاه آرمید و همواره ذکر خدا میگفت و کمکم رشد کرد سلامتی خود را باز یافت.
در این هنگام خداوند کرمی فرستاد و ریشه آن درخت کدو را خورد و آن درخت خشک شد.
خشک شدن آن درخت برای یونس، بسیار سخت و رنجآور بود، محزون شدن، خداوند به او وحی کرد: چرا محزون هستنی؟، او عرض کرد: «این درخت برای من سایه تشکیل میداد، کرمی بر آن مسلط کردی، ریشهاش را خورد و خشک گردید».
خداوند فرمود: «تو از خشک شدن یک درختی که نه تو آن را کاشتی و نه به آن آب دادی، غمگین شدی، ولی از نزول عذاب بر صدهزار نفر یا بیشتر محزون نشدی، اکنون بدان که اهل نینوی ایمان آوردهاند و راه تقوی به پیش گرفتند و عذاب از آنها رفع گردید، به سوی آنها برو.
و بنقل دیگر: پس از خشک شدن درخت، یونس اظهار ناراحتی و رنج کرد، خداوند به او وحی کرد: ای یونس دل تو در مورد عذاب صدهزار نفر و بیشتر، نسوخت ولی برای رنج یکساعت، طاقت خود را از دست دادی.
یونس متوجه خطای خود شد و عرض کرد: یا ربّ عفوک عفوک: «پروردگارا، عفو تو را طالبم، و درخواست بخشش میکنم».
یونس به سوی نینوی حرکت کرد، وقتی که نزدیک نینوی رسید، خجالت کشید که وارد نینوی شود،چوپانی را دید نزد او رفت و به او فرمود: «برو نزد مردم نیوی، و به و به آنها خبر بده که یونس به سوی شما میآید».
چوپان به یونس گفت: «آیا دروغ میگوئی؟ آیا حیا نمیکنی؟ یونس در دریا غرق شد و از بین رفت».
به درخواست یونس، گوسفندی با زبان گویا گواهی داد که او یونس است، چوپان یقین پیدا کرد، با شتاب به نینوی رفت و ورود یونس را به مردم خبر داد، مردم که هرگز چنین خبری را باور نمیکردند، چوپان را دستگیر کرده و تصمیم گرفتند تا او را بزنند، او گفت: من برای صدق خبری که دادم، برهان دارم، گفتند: برهان تو چیست؟، جواب داد: برهان من این است که این گوسفند گواهی میدهد، همان گوسفند با زبان گویا گواهی داد، مردم به راستی آن خبر اطمینان یافتند، به استقبال حضرت یونس (ع) آمدند و آنحضرت را با احترام وارد نینوی نمودند و به او ایمان آوردند و در راه ایمان به خوبی استوار ماندند، و سالها تحت رهبری و راهنمائیهای حضرت یونس (ع) به زندگی خود ادامه دادند.
شخصی از امام باقر (ع) پرسید: غیبت یونس (ع) از قوم خود، چقدر طول کشید؟
امام باقر (ع) در پاسخ فرمود: چهار هفته (28 روز) طول کشید، هفته اوّل یونس از نینوی بیرون آمد و تا کنار دریا حرکت کرد، هفته دوّم در شکم ماهی بود، و هفته سوّم در سایه درخت (کدو) در ساحل دریا بود، و هفته چهارم به سوی قوم خود حرکت کرد تا به نینوی رسید، در نتیجه مجموع رفتن و مراجعت یونس 28 روز طول کشید.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
