حكايت عارفانه ، نفرین علی
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
شب جمعه و شب نوزدهم ماه رمضان سال 40 هجرت، آخرین شب عمر امام علی (ع) بود، امام حسن (ع) میگوید: همراه پدرم علی (ع) به سوی مسجد رهسپار شدیم، پدرم به من فرمود: « پسرم! امشب لحظهای چرت مرا فرا گرفت، در هماندم رسول خدا (ص) بر من آشکار شد، عرض کردم: «ای رسول خدا، چیست این مصائبی که از ناحیه امت تو به من رسیده است؟ آنها به راه عداوت و انحراف افتادهاند».
رسول اکرم (ص) به من فرمود: ادع علیهم: «آنها را نفرین کن».
من امشب در مورد این امت (منحرف) چنین نفرین کردم:
«اللّهم ابدلنی بهم خیراًمنهم، و ابدلهم بی هو شرّ منّی.»
:« خدایا به عوض آنها، دیدار و همنشین با خوبان را نصیب من گردان، و به عوض من، بدان را بر آنها مسلّط کن».
سحرگاه همان شب نفرین امام علی (ع) به استجابت رسید.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
