حكايت عارفانه ، نوجوانی ناشناس در میدان قهرمانها
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
حضرت عباس (ع) در جنگ صفین که بین سپاه علی (ع) با سپاه معاویه رخ داد، حدود چهارده سال داشت، ولی قد رشید او را هر کس میدید چنین تصور میکرد که هیجده یا بیست سال دارد.
دریکی از روزهای جنگ از پدر اجازه گرفت تا به میدان جنگ دشمن برود، امام علی (ع) نقابی بر روی او افکند و او به عنوان یک رزمنده ناشناس به میدان تاخت، آنچنان در میدان، جولان داد که گوئی همه میدان چون گوئی در چنبره قدرت او است، سپاه شام از حرکتهای پرصلابت او دریافت که جوانی شجاع، پرجرأت و قوی دل به میدان آمده است، مشاورین نظامی معاویه به مشورت پرداختند تا همآورد رشیدی را به میدان او بفرستند، ولی رعب و وحشت عجیبی که بر آنها چیره شده بود، نتوانستند تصمیم بگیرند، سرانجام معاویه یکی از شجاعان لشکرش بنام «ابن شعثاء» را که میگفتند جرأت آن را دارد که با دههزار جنگجوی سواره بجنگند، به حضور طلبید و به او گفت: به میدان این جوان ناشناس برو و با او جنگ کن.
ابن شعثاء گفت: ای امیر، مردم مرا به عنوان قهرمان در برابر دههزار جنگجو میشناسند، چگونه شایسته است که مرا به جنگ با این کودک روانه سازی؟
معاویه گفت: پس چه کنم؟
ابن شعثاء گفت: من هفت پسر دارم، یکی از آنها را به جنگ او میفرستم تا او را بکشد، معاویه گفت: چنین کن.
ابن شعثاء یکی از فرزندانش را به میدان او فرستاد، طولی نکشید، بدست آن جوان ناشناس کشته شد، او فرزند دوّمش را فرستاد، باز بدست او کشته شد، او فرزند سوم و چهارم تا هفتم را فرستاد، همه آنها بدست آن جوان ناشناس، به هلاکت رسیدند.
در این هنگام خود ابن شعثاء به میدان تاخت و فریاد زد:
«ایّها الشّابّ قتلت جمیع اولادی، و اللّه لا تکلنّ اباک و امّک.»
«ای جوان تو همه پسرانم را کشتی، سوگند به خدا قطعاً پدر و مادرت را به عزایت مینشانم».
او به جوان ناشناس حمله کرد، و بین آن دو چند ضربه رد و بدل شد، در این هنگام آن جوان چنان ضربه بر ابن شعثاء زد که او را دو نصف کرد و به پسرانش ملحق ساخت، حاضران از شجاعت او تعجّب کردند، در این هنگام امیر مؤمنان (ع) فریاد زد «ای فرزندم، برگرد که ترس دارم دشمنان تو را چشم زخم بزنند»، او بازگشت، امیر مؤمنان (ع) به استقبال او رفت و نقاب را از چهرهاش رد کرد و بین دو چشمش را بوسید، حاضران نگاه کردند دیدند قمر بنی هاشم حضرت عباس (ع) است (فنظروا الیه و اذاً هو قمر بنی هاشم العبّاس بن امیرالمؤمنین).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
