حكايت عارفانه ، نیکی بی رحمانه
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْج
یکی از مسلمین در مدینه در عصر رسولخدا(ص) در بستر مرگ قرار گفت، او از ثروت دنیا ز شش غلام بیشتر نداشت ،و چند دختر کوچک نیز داشت، او که احساس کرد در آستانه مرگ قرار گرفته، غلامان خود را آزاد کرد و برای دختران کوچک خود چیزی نگذاشت و سپس از دنیا رفت. طبق معمول جنازه او را به خاک سپردند، جریان مرگ او و بجا ماندن کودکان یتیم او را به رسول خدا(ص) خبر دادند.
پیامبر(ص) از اینکه او غلامان خود را آزاد کرده (و در ظاهر، نیکی نموده ولی در باطن به کودکان خود ترحم ننموده و آنها را از ثروت دنیا محروم کرده) متاثر گردید و فرمود: چنانچه به من اطلاع میدادید، من نمیگذاشتم او را در قبرستان مسلمین دفن کنید، زیرا او کودکان خود را از ثروت دنیا بی نصیب کرده و آنان را فقیر و بی پناه گذاشته تا دست گدائی به سوی مردم دراز کنند.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 26 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
