حكايت عارفانه ، اعتراض شدید امام صادق به طاغوت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
معلّی بن خنیس از یاران و شاگردان مخلص و مبارز و عالم امام صادق (ع) بود، داود بن علی فرماندار مدینه از طرف خلفای جور بود، به دستور او «معلّی» را به شهادت رساندند و اموالش را غارت نمودند.
روزی داود به حضور امام صادق (ع) آمد در حالی که عبایش در زمین کشیده می‏شد، امام صادق (ع) به او شدیداً اعتراض کرده و فرمود: «مولا و دوستم معلّی را کشتی و اموالش را به یغما بردی، آیا نمی‏دانی که انسان هنگامی که عزیزی را از دست بدهد، خوابش می‏برد، ولی در جنگ خوابش نمی‏برد، سوگند به خدا حتماً که تو را نفرین می‏کنم!».
داود با طعنه و مسخره گفت: «باشیم و نفرین تو را ببینیم».
امام صادق (ع) به خانه‏اش بازگشت، آن شب تا صبح نخوابید، همواره به نماز و مناجات پرداخت و در مناجات خود می‏گفت: یاذاالقوّة و یا ذالمحال الشّدید و یا ذاالعزّة الّتی کلّ خلقک لها ذلیل، اکفنی هذا الطّاغیة و انتقم لی منه: «ای خداوند که صاحب قدرت و نیروی استوار هستی، ای خدائی که دارای عذاب شدید می‏باشی، و ای صاحب شوکتی که تمام خلق تو در برابر آن خوار و ذلیل‏اند، مرا از (گزند) این طاغوت (داود بن عبدالله) کفایت کن و انتقام مرا از او بگیر».
ساعتی نگذشت که در مدینه صداها بلند شد که داود بن علی از دنیا رفت.
به این ترتیب امام صادق (ع) در ان جوّ خفقان و وحشت، به طاغوتیان اعتراض شدید می‏کرد و برای آنها نفرین می‏نمود، و به شاگردان و یاران مخلص خود، توجّه خاص داشت.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0