حكايت عارفانه ، سفارش پدر سه شهید
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
یکی از شخصیتهای جمهوری اسلامی ایران میگفت: پدر و مادر چند شهید، به نزدم آمدند، در ضمن گفتگو پدر گفت: «در جریان حمله مزدوران بعثی به خونین شهر، به منظور دفاع از کیان اسلام و اطاعت از فرمان امام امت خمینی بت شکن، فرزند اولم شهید شد، او را با دست حود به خاک سپردم.
فرزند دومم از من اجازه جنگ با متجاوزین خواست، اجازه دادم، رفت و نبرد قهرمانانه کرد و به شهادت رسید، او را نیز با دست خود به خاک سپردم. پسر سومم نیز به همین منوال رفت و کشت و به شهادت رسید، او را با دست خودم به خاک سپردم.»
به همسرم گفتم: «ای بانوی اسلام! مبادا بیتابی کنی، اشک بریزی که این، «سرمایه گذاری» در راه اسلام است، به خاطر خدا باید صبر کنیم، تا پاداشمان محفوظ باشد».
هزاران درود بر این افرادی که با روح بلند خود، چنان فرزندانی شیردل به جامعه تحویل دادند، و خود این گونه با روحیهای سرشار از اخلاص و نیرومند، ایستادگی نمودند، و با دست پرتوان خود، این چنین حماسهها آفریدند، و حتی برای خدا حاضر نشدند که برای عزیزترین افراد خود، اشک بریزند.
طفل رضیع نادان از بهر شیر گریدgggggوقتی غذا شناسد، پستان چکارش آید
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
