حكايت عارفانه ، غوغای قیامت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
روایت شده: عایشه (یکی از همسران رسول خدا ص) از آنحضرت پرسید: «مردم در روز قیامت چگونه محشور میشوند؟!».
پیامبر (ص) فرمود: «آنها عریان و پابرهنه محشور میگردند؟».
عایشه (با اضطراب) گفت: «واسوأتاه» (وای از آبرویم) سرانجام پیامبر (ص) به او فرمود: «ولی آنچنان مردم به خود مشغولند و در فکر خود هستند که توجهی به غیر خود دارند، سپس این آیه (37 عبس) را قرائت کرد: لکل امرء یومئذ شأن یغنیه: «در روز قیامت هر شخصی دارای شأن و کاری است که او را از دیگران مشغول و غافل نموده است».
فریدالدین عطار برای مجسم نمودن گرفتاری سخت قیامت حکایت موش و گربهای را که در روی تخته پاره کشتی بر روی امواج آب دریا قرار گرفتهاند به شعر درآورده، و آن را به عنوان مثال ذکر میکند، آنجا که گوید:
کشتیی آورد در دریا شکست gggggتختهای زان جمله بر بالا نشست
گربه و موشی در آن تخته بماندgggggکارشان با همدیگر پخته بماند
نه زگربه، موش را روی گریز gggggنه به موش، آن گربه را چنگال تیز
هر دوشان از هول دریای عجب gggggدر تحیر بازمانده خشک لب
در قیامت نیز این غوغا بودgggggیعنی آنجا، نی توونی ما بود
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
