حكايت عارفانه ، گفتار سازنده ابنعباس هنگام مرگ
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
عبدالله بن عباس از مفسرین و فقهاء و محدثین عالیمقام است که نوعاً علمای سنی و شیعه از قدیم و ندیم از او به بزرگی و علم و ایمان یاد میکنند، او پسر عموی پیامبر (ص) و علی (ع) است و معروف به «ابنعباس» میباشد.
از گفتنیها در زندگی این رادمردانی که در ماجرای جنگ عبدالله بن زبیر با عبدالملک، خود را کنار کشید و به کمک جمعی از شیعیان کوفه به طائف رفت و در آنجا مریض شد و دار دنیا را وداع کرد.
مردی از اهل طائف میگوید: هنگامی که ابنعباس در بستر بیماری بود، به عیادت او رفتیم او بیهوش بود، او را به صحن حیاط آوردند، وقتی که به هوش آمد گفت: دوستم رسول خدا (ص) فرمود: که دو بار هجرت خواهم کرد: یکبار با پیامبر (ص) از مکه به مدینه، و بار دیگر با علی (ع) از مدینه به کوفه، و فرمود یکبار غرق خواهم شد، به خارش بدن مبتلا شدم، مرا برای اینکه خوب بشوم به دریا افکندند که نزدیک بود خفه گردم و به من فرمود:از پنج گروه بیزاری جویم:
1- از ناکثین (بیعت شکنان) یعنی اصحاب جمل 2- از قاسطین (معاویه و پیروانش) 3- از خوارج یعنی نهروانیان 4- از «قدریه» که همچون مسیحیان منکر قدر بودند (و قائل بودند که خداوند همه چیز را در اختیار بشر گذارده و به اصطلاح «مفوضه» بودند خلاف جبریه) 5- از «مرحبئه» آنها که گفتند نباید در ایمان دیگران اظهار نظر کرد، چرا که جز خدا احدی اطلاع به ایمان کسی ندارد، سپس گفت: خدایا زندهام بر آن عقیدهای که علی (ع) زنده بود و میمیرم بر آن عقیدهای که علی (ع) از دنیا رفت، پس از این سخن جان سپرد.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
