حكايت عارفانه ، محبت به کودک و اسلام یهودی
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
لیث بن سعد میگوید: روزی پیامبر (ص) نماز جماعت میخواند و جمعی به او اقتدا کرده بودند، حسین (ع) که کودک بود، در همان نزدیکیها بود، وقتی که رسول خدا (ص) به سجده میرفت، حسین (ع) میآمد و به پشت پیامبر (ص) سوار میشد و پاهایش را حرکت میداد، میگفت حل حل (که شتر را با تکرار این واژه میرانند) هنگامی که رسول خدا (ص) میخواست، سر از سجده بردارد، حسین (ع) را میگرفت و آرام به زمین میگذاشت و بلند میشد، و وقتی که به سجده میرفت، باز حسین میآمد و بر پشت رسول خدا (ص) سوار میشد و پاهایش را حرکت میداد و میگفت: حل حل».
این موضوع تا آخر نماز تکرار شد، یک نفر یهودی این منظره را میدید، به عنوان اعتراض، نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: «ای محمد! شما با کودکان به گونهای رفتار میکنید، که ما این گونه رفتار نمیکنیم».
پیامبر (ص) فرمود: «اگر شما به خدا و رسولش ایمان داشته باشید، به کودکان، مهربانی میکنید و با مهر و نوازش به آنها رفتار مینمائید».
یهودی از این دستور مهرانگیز تربیتی اسلام و بلندنظری پیامبر (ص) مجذوب اسلام شد و هماندم قبول اسلام کرد، و به صف مسلمین پیوست.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
