حكايت عارفانه ، نمونهای از شیوه حضرت رضا با مردم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
یسع بن حمزه میگوید: در مجلس حضرت رضا (ع) بودم و جمعیت بسیاری در مجلس حضور داشتند، و از آنحضرت سؤال می کردند و از احکام حلال و حرام میپرسیدند و امام رضا(ع) پاسخ آنها را میداد، در این میان، ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد وسلام کرد و به امام هشتم(ع) عرض نمود:
«من از دوستان شما و پدر و اجداد پاک شما هستم در سفر حج، پولم تمام شده و خرجی راه ندارم تا به وطنم برسم، اگر امکان دارد، خرجی راه را به من بده تا به وطنم برسم، خداوند مرا از نعمتهایش برخوردار نموده است، وقتی به وطن رسیدم، آنچه به من دادهای معادل آن، از جانب شما صدقه می دهم، چون خودم مستحق صدقه نیستم ».
امام رضا به او فرمود: بنشین، خدا به تو لطف کند،سپس امام رو به مردم کرد، و به پاسخ سؤالهای آنها پرداخت.
سپس مردم همه رفتند، و تنها آن مرد مسافر، و من و سلیمان جعفری و خثیمه در خدمت امام ماندیم.
امام(ع) به ما فرمود: اجازه می دهید به خانه اندرون بروم؟ سلیمان عرض کرد: « خداوند امر و اذن شما را بر ما مقدم داشته است».
حضرت برخاست و وارد حجرهای شد و پس از چند دقیقه باز گشت، و او پشت در فرمود: آن مرد (مسافر) خراسانی کجاست؟
خراسانی بر خاست و گفت:اینجا هستم.
امام از بالای در دستش را به سوی مسافر دراز کرد و فرمود: این مقدار دینار را بگیر و خرجی راه خود را با آن تأمین کن، و این مبلغ مال خودت باشد دیگر لازم نیست از ناحیه من، معادل آن صدقه بدهی، برو که نه تو مرا ببینی و نه من تو را ببینم.
مسافر خراسانی پول را گرفت و رفت.
سلیمان به امام رضا عرض کرد: « فدایت گردم که عطا کردی و مهربانی فرمودی ولی چرا هنگام پول دادن، به مسافر، خود را نشان ندادی و پشت در خود را مستور نمودی؟! امام رضا(ع) در پاسخ فرمود:
مخافة ان اری ذل السّؤال فی وجهه لقضائی حاجته: «از آن ترسیدم که شرمندگی سؤال را در چهره او بنگرم از این رو که حاجتش را بر میآورم».
و آیا سخن رسول خدا (ص) را نشنیدهای که فرمود:
المستتر بالحسنة تعدل سبعین حجة، والمذیع بالسّیئة مخذول، والمستتر بها مغفور له.:
«پاداش آنکس که کار نیکش را می پوشاند معادل پاداش هفتاد حج است، و آنکس که آشکار گناه می کند، مورد طرد خدا است، و آنکس که گناهش را می پوشاند، (درصورت توبه) مورد آمرزش خدا قرار می گیرد».
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
