حكايت عارفانه ، علی علیه السلام و علوم اسلامی

همه شنیده‏اند که علم نحو و ادبیات عرب مانند دیگر علوم اسلامی از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام سرچشمه گرفته است. ولی اغلب نمی‏دانند چگونه!
اینک شرح آن:
ابوالقاسم زجاج نحوی مشهور که از پیشروان علم نحو و ادبیات عرب و دستور این زبان است، از ابوجعفر احمد بن محمد بن رستم طبری روایت می‏کند که ابوحاتم سیستانی دانشمند نامی از یعقوب بن اسحاق حضرمی و او از سعید بن مسلم باهلی و سعید به ترتیب از پدر و جدش نقل کرده است که ابوالاسود دئلی (62) گفت:
به خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام رسیدم دیدم سر به زیر انداخته و به فکر فرو رفته است.
عرضکردم: یا امیرالمؤمنین درباره چه چیزی فکر می‏کنید؟
فرمود: در شهر شما شنیدم کسی قرآن را غلط می‏خواند، می‏خواهم کتابی درباره ریشه‏های ادبیات عربی پدید آورم.
عرض کردم: اگر این لطف را بفرمائید ما را زنده کرده‏اید، و زبان عربی برای ما باقی خواهد ماند.
پس از چند روز که به حضورش رسیدم صحیفه‏ای را به من داد که در آن نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم. کلام عرب سه قسم است: اسم و فعل و حرف.
اسم چیزی است که از مسمی خبر می‏دهد، فعل از حرکات مسمی خبر می‏دهد، و حرف از معنائی خبر می‏دهد که نه اسم است و نه فعل.
سپس به من فرمود: دنبال آنرا بگیر و چیزهائی که به نظرت می‏رسد بر آن بیفزا.
ای ابوالاسود! اسم‏ها نیز سه نوع هستند: ظاهر (آشکار) و مضمر (پنهان) و چیزی که نه ظاهر است و نه مضمر. علما فقط درباره شناخت چیزی که نه ظاهر است و نه مضمر گفتگو می‏کنند.
ابوالاسود گفت: از سخنان حضرت چیزهائی گرد آوردم و به نظر مبارکش رساندم.
از جمله حروف ناصبه یعنی ان، ان، لیت لعل و کان بود.
لکن را ذکر نکرده بودم. حضرت فرمود: چرا آنرا ترک کردی؟
عرض کردم: در ردیف اینها به شمار نمی‏آورم.
فرمود: چرا، در ردیف آنهاست. باید آنرا هم در ردیف آنها ذکر کنی.
سپس زجاج می‏گوید: اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام به ابوالاسود فرمود: اسماء بر سه قسم است: ظاهر و مضمر و چیزی که نه ظاهر و نه مضمر است، و علماء فقط درباره قسم اخیر گفتگو می‏کنند، به این شرح است: زید و عمرو امثال آن
اسم ظاهر مانند: رجل (مرد) فرس (اسب) مضمر (ضمیر چون: أنا، أنت، أنتما، أنتم، و ت فعلت و فعلت، و ک غلامک و اکرمک، و ی در ثوبی و غلامی و ه در ثوبه و غلامه و ی در اکرمنی و نا در خرجنا و قعدنا و غلامنا، و ا قاما و و در قاموا و ن در قمن. اینها ضمیر یا مضمرند.
و چیزی که نه ظاهر است و نه مضمر (نه آشکار است و نه پنهان) مبهمات است (که وضع آنها از لحاظ اعراب در حالات مختلف معلوم نیست) مانند، هذا، هذه، هاتا، هذان، هاتان، اولئک، ذلک، تلک، تانک، من، ما، الذی، ای، کم، متی، أین و نظائر آن.
در ذکر دستور زبان عربی حضرت فرمود: کلام عرب سه قسم است: اسم و فعل و حرف، سپس هر کدام را توضیح داد و به اصطلاح هر یک را تعریف نمود. سپس فرمود: مشکل بزرگ شناخت عربیت، مبهمات است.
زیرا مجاری اسماء ظاهر در هر بابی آسان است ضمیر نیز مانع از قبول حرکت اعراب است، و در باطن تغییر می‏کند.
اسماء مبهم هم که ما ذکر کردیم، از لحاظ تثنیه و جمع و تصغیر دارای احکامی هستند، و برخی حالات متضاد و شروط گوناگونی دارند که در علم نحو و دستور زبان عربی بیان شده است. منظور حضرت نیز همینها بوده است.(63)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0