حكايت عارفانه ، کار فرو مایه‏

مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار رفت که دوا کن! بیطار از آنچه در چشم چارپایان می‏کشند، در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند، گفت: برو هیچ تاوان نیست. اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی!
مقصود از این سخن آنست تا بدانی که هر آنکه ناآزموده را کار بزرگ فرماید، با آنکه ندامت برد، به نزدیک خردمندان به خفت رأی منسوب گردد.
ندهد هوشمند روشن رأی - به فرومایه کارهای خطیر
بوریاباف اگر چه بافنده است - نبرندش به کارگاه حریر(13)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0