داستان های بحارالانوار ، ابو حنیفه در محضر امام کاظم

ابوحنیفه می‏گوید:
من خدمت حضرت صادق علیه‏السلام رسیدم تا چند مسأله بپرسم.
گفتند:
حضرت خوابیده است. منتظر نشستم تا بیدار شود، در این وقت پسر بچه پنج یا شش ساله‏ای را که بسیار خوش سیما و با وقار و زیبا بود، دیدم، پرسیدم:
این پسر بچه کیست؟
گفتند:
موسی بن جعفر علیه‏السلام است.
عرض کردم:
- فرزند رسول خدا! نظر شما درباره گناهان بندگان چیست و از که سر می‏زند؟
چهار زانو نشست و دست راست را روی دست چپش گذاشت و فرمود:
- ابوحنیفه! سؤال کردی اکنون جوابش را بشنو! آن گاه که شنیدی و یاد گرفتی عمل کن!
گناهان بندگان از سه حال خارج نیست:
1. یا خداوند به تنهایی این گناهان را انجام می‏دهد.
2. یا خدا و بنده هر دو انجام می‏دهند.
3. یا فقط بنده انجام می‏دهد.
اگر خداوند به تنهایی انجام می‏دهد پس چرا بنده‏اش را کیفر می‏دهد بر کاری که انجام نداده است. با این که خداوند عادل و رحیم و حکیم است.
و اگر خدا و بنده هر دو با هم هستند،
چرا شریک قوی شریک ضعیف خود را مجازات می‏کند در خصوص کاری که خودش شرکت داشته و کمکش نموده است.
سپس فرمود:
- ابوحنیفه آن دو صورت که محال است.
ابوحنیفه: بلی! صحیح است.
فرمود:
- بنابراین، فقط یک صورت باقی می‏ماند و آن اینکه بنده به تنهایی گناهان را انجام می‏دهد و به تنهایی مسؤل اعمال خود می‏باشد.(63)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0