داستان های بحارالانوار ، از من بپرسید
امیر المومنین علیهالسلام برای مردم سخنرانی میکرد، در ضمن سخنرانی فرمود:
مردم از من بپرسید پیش از آن که در بین شما نباشم، به خدا سوگند! از هر چیز بپرسید پاسخ خواهم گفت.
سعد بن وقاص به پا خاست و گفت:
ای امیرالمؤمنین! چند تار مو در سر و ریش من است!
حضرت فرمود:
به خدا قسم! دوستم رسول خدا به من فرموده بود تو همین سوال را از من خواهی کرد!
آنگاه فرمود:
اگر حقیقت را بگویم از من نمیپذیری، همین قدر بدان در بن هر موی سر و ریش تو شیطانی لانه کرده و در خانه تو گوسالهای (عمر بن سعد) است که فرزندم حسین را میکشد. عمر سعد در آن وقت کودکی بود که بر سر چهار دست و پا راه میرفت.(23)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 28 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..

موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد كل بازديدها : 648706 نفر
تعداد كل مطالب : 7556 مطلب
ساخت وبلاگ : 15 / 01 / 1394
آپديت : شنبه 25 مهر 1394