داستان های بحارالانوار ، چوب خلال و یک سال معطلی
احمد پسر حواری میگوید:
- آرزو داشتم سلیمان دارانی، یکی از عرفا، را در خاب ببینم..
پس از یک سال، او را در خواب دیدم.
به او گفتم:
- استاد! خداوند با تو چه کرد؟
گفت:
- ای احمد! از جایی میآمدم، قدری هیزم در آنجا دیدم، چوبی به اندازه چوب خلال از آنها برداشتم، نمیدانم خلال کردم یا نه!
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 28 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..

موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد كل بازديدها : 646147 نفر
تعداد كل مطالب : 7556 مطلب
ساخت وبلاگ : 15 / 01 / 1394
آپديت : شنبه 25 مهر 1394