داستان های بحارالانوار ، خطر دنیا پرستی
در زمان صلی الله علیه و آله مؤمنی از اهل صفه (10) سخت فقیر و مستمند بود. وی تمام نمازها را پشت سر پیامبر صلی الله علیه و آله میخواند. رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او ترحم میکرد و به نیازمندی و غریبی او توجه داشت و میفرمود:
ای سعد! اگر چیزی به دستم برسد تو را بینیاز میسازم.
مدتی گذشت چیزی به دست پیغمبر نیامد. حضرت به حال سعد بیشتر اندوهگین شد. خداوند سبحان به اندوه پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به سعد توجه فرمود. جبرییل را با دو درهم خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد.
جبرئیل به حضرت عرض کرد: ای محمد! خدا از اندوه تو برای سعد آگاه است. آیا دوست داری او را بینیاز سازی؟
پیامبر صلی الله علیه و آله: آری!
جبرئیل: این دو درهم را به او مرحمت کن و دستور بده با آن تجارت کند. پیامبر صلی الله علیه و آله در درهم را گرفت. وقتی که برای نماز ظهر از منزل خارج شد سعد را دید که در خانه ایستاده و منتظر آن حضرت است.
فرمود: ای سعد! آیا تجارت خوب بلدی؟
عرض کرد: سرمایهای ندارم که با آن تجارت کنم.
پیامبر صلی الله علیه و آله دو درهم به او داد و فرمود: با آن تجارت کن و روزی خدا را به دست آور.
سعد دو درهم را گرفت و در خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را با رسول خدا صلی الله علیه و آله خواند. آن گاه حضرت فرمود:
- برخیز به دنبال روزی برو! همواره به حال تو غمگین بودم.
سعد مشغول تجارت شد خداوند برکتی به او داد. هر چه میخرید به دو برابر میفروخت. دنیا به سعد روی آورد. کم کم سرمایهاش ترقی کرد و مالش فراوان شد و معاملهاش رونق گرفت. به طوری که در کنار در مسجد دکانی گرفت و سرمایه و کالای خود را در آنجا جمع کرده، تجارتش را انجام میداد.
وقتی که بلال اذان میگفت و رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی نماز حرکت میکرد، سعد را میدید که سرگرم خرید و فروش بوده، مشغول دنیا است. هنوز وضو نگرفته و خود را برای نماز مهیا نکرده است. با اینکه قبل از این پیش از اذان مهیای نماز میشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمود:
ای سعد! دنیا تو را از نماز باز داشته است؟
سعد میگفت: چه کنم؟ سرمایهام را تلف کنم؟ به این مرد جنسی فروختهام، میخواهم پولم را از او بگیرم و از آن دیگری کالایی خریدهام باید پول او را بدهم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن حال سعد بیشتر از فقرش غمگین شد. جبرئیل محضر آن جناب رسید، عرض کرد: ای پیامبر! خداوند از غم تو برای سعد آگاه است. کدام یک را بیشتر دوست داری؟ حالت اول یا حالت فعلی او را؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! حالت اول (تنگدستی) او را دوست دارم. زیرا دنیا آخرت او را از دستش گرفته است.
جبرئیل عرض کرد به راستی محبت و اموال دنیا امتحان بوده و بازدارنده از آخرت میباشد.
آنگاه عرض کرد:
- یا رسول الله! به سعد بگو آن دو درهمی که به او دادهای به شما باز گرداند، وضعش به حالت اول بر میگردد.
پیامبر به سعد فرمود: آیا آن دوران دو درهم را به من باز میگردانی؟
عرض کرد: به جای دو درهم، دویست درهم میدهم.
حضرت فرمود: نه! همان دو درهم را میخواهم.
سعد آن دو درهم را به حضرت داد. به دنبال آن چیزی نگذشت که دنیا از وی روی گرداند و هر چه داشت از دستش رفت. سعد دوباره به حال فقر و نداری افتاد. (11)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 28 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
