داستان های بحارالانوار ، روش بزرگواری
امام سجاد علیهالسلام کنیزی داشت. روزی آب روی دست امام میریخت تا آن حضرت آماده نماز گردد. اتفاقاً خسته شد و ظرف آب از دستش افتاد و بر سر امام آسیب رساند. حضرت سر بلند کرده و به سوی کنیز متوجه شد. کنیز گفت:
- و الکاظمین الغیظ.
حضرت فرمود: من خشم خود را فرو بردم.
کنیز گفت: و العافین عن الناس.
امام علیهالسلام فرمود: خداوند تو را عفو کند. (یعنی من از تو گذشت کردم).
کنیز گفت: و الله یحب المحسنین. (40)
امام علیهالسلام فرمود: برو که در راه خداوند، عزیز و بزرگ و آزادی. (41)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 28 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..

موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد كل بازديدها : 646170 نفر
تعداد كل مطالب : 7556 مطلب
ساخت وبلاگ : 15 / 01 / 1394
آپديت : شنبه 25 مهر 1394