داستان های بحارالانوار ، عشق حسین در کانون دل پیغمبر
یعلی پسر مره میگوید:
روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به مهمانی دعوت شده بود، میرفتند، ناگاه با حسین روبه رو شدند که با کودکان در کوچه بازی میکرد.
حسین با دیدن پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به سوی آن حضرت آمد.
رسول گرامی دستهای خود را گشود (بغل باز کرد) تا او را به آغوش بگیرد.
اما کودک جست و خیز میکرد، این طرف آن طرف میدوید، پیامبر میخندید و او را میخندانید تا این که حسین را گرفت.
آنگاه یکی از دستهایش را زیر چانه و دست دیگرش را پشت گردن او گذارد و لبهایش را بر لبهای حسین گذاشت و بوسید و فرمود:
حسین از من است و من از حسینم، خدایا! دوست بدار آن کسی را که حسین را دوست بدارد و حسین یکی از فرزندان فرزند (نوه) من است.(34)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 28 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
