داستان های بحارالانوار ، گنجشک فریادگر

سلیمان جعفری که از نسل حضرت ابی‏طالب است، می‏گوید: در میان باغ در خدمت امام رضا علیه‏السلام بودم که ناگاه گنجشکی آمد با حال اضطراب جلوی آن حضرت نشست و مرتب داد می‏زد و فریاد می‏کشید.
حضرت به من فرمود:
فلانی می‏دانی این گنجشک چه می‏گوید؟
گفتم: خیر!
فرمود: می‏گوید؛
ماری در خانه می‏خواهد جوجه‏های مرا بخورد.
سپس فرمود:
این عصا را بردار و حرکت کن و در فلان خانه مار را بکش!
سلیمان می‏گوید:
من عصا را برداشتم و وارد آن خانه شدم دیدم ماری به سوی جوجه‏ها در حرکت است او را کشته و به خدمت امام برگشتم.(68)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0