داستان های بحارالانوار ، ارزش یک بار تسبیح

جنیان برای حضرت سلیمان بساطی از طلا و ابریشم بافته و تخت او را در وسط آن گذارده بودند که روی آن می‏نشست و در اطرافش شش هزار تخت دیگر از طلا و نقره بود، که پیغمبران بر تختهای طلا و علماء بر تختهای نقره تکیه می‏داند، مردم نیز در اطراف آنها بودند و در اطراف مردم جنیان و پریان قرار می‏گرفتند، پرندگان نیز به وسیله بالهایشان بر آن بساط سایه می‏افکندند و باد طبق دستور سلیمان، بساط را سیر می داد...
روزی حضرت سلیمان با آن بساط از کنار مردی کشاورز می‏گذشت، آن مرد گفت:
لقد اوتی ال داود ملکا عظیما: به خاندان داود سلطنتی بزرگ داده شده.
باد سخن او را به سلیمان رسانید. حضرت دستور داد بساط ایستاد، از آن پایین آمده به نزد کشاورز رفت و به او فرمود:
من برای آن آمدم که به تو بگویم چیزی که به آن قدرت و دسترسی نداری آرزو مکن.
سپس فرمود:تسبیح واحده یقبلها الله تعالی خیر مما اوتی ال داود: یک بار تسبیح گفتن که البته خدا آن را قبول کند بهتر از همه آن چیزی است که به خاندان داود داده شده است. زیرا ثواب تسبیح همیشه ماندنی است، ولی ملک سلیمان از بین می‏رود.(158)
آری این است ارزش معنویات در مقابل مادیات.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0