داستان های بحارالانوار ، امام رضا و حفظ ناموس
پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام) یکی از علویان به نام محمد بن جعفر بر ضد حکومت هارون خروج کرده بود هارون در بغداد یکی از دژخیمان خونخوار خود را به جلودی را برای سرکوب شورشیان به مدینه فرستاد و به او دستور داد که اگر محمد بن جعفر دست یافت گردنش را بزند سپس خانههای آل ابوطالب را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس نگذارد
جلودی با لشکر خود وارد مدینه شد و همین فرمان را اجرا کرد و خانههای علویان را غارت نمود هنگامی که به خانهی امام رضا (علیه السلام) رسید با لشکر خود به خانهی آن حضرت هجوم کرد.
وقتی که حضرت در مقابل این حادثهی تلخ قرار گرفت همه زنان خانه را در اطاقی جمع کرد و خود جلوی در آن اطاق ایستاد. آنگاه جلودی نزد امام رضا (علیه السلام) آمد و بین آنها گفتگو شد
جلودی گفت: حتماً باید وارد این اطاق شوم و لباسهای زنان را (جز یک لباس) غارت نمایم
امام فرمود: من خود لباسهای آنها را میگیرم و به تو تحویل میدهم.
جلودی: نه، من باید وارد اطاق شوم.
امام: همین که گفتم. من نمیگذارم وارد اطاق شوی، سوگند به خدا خودم لباسهای آنها را میگیرم و به تو تحویل میدهم
جلودی همچنان با غرور گستاخی بی شرمانه اصرار میکرد که خودش وارد اطاق گردد ولی امام مانع میشد. سرانجام جلودی چارهای ندید جز اینکه تسلیم پیشنهاد امام رضا شود
امام وارد اطاق شد و لباسهای اضافی زنان و حتی گوشوارهها و زیورآلات و آنچه در خانه بود، همه را گرفت و به جلودی تحویل داد و او را از خانه بیرون کرد(121)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
