داستان های بحارالانوار ، امام کاظم در زندان‏

احمد بن عبدالله از پدرش نقل می‏کند که روزی نزد فضل بن ربیع (نخست وزیر مأمون) روی پشت بام نشسته بود رفتم به من گفت نزدیک بیا نزدیک رفتم تا رو به رویش رسیدم‏
گفت: از روزنه به داخل این اتاق نگاه کن: نگاه کردم‏
- چه می‏بینی‏
- جامعه‏ای روی زمین افتاده‏
- خوب نگاه کن با دقت نگاه کردم دیدم شخصی در سجده است‏
- مردی در حال سجده است‏
- آیا این مرد را می‏شناسی‏
- نه‏
- او آقا موسی بن جعفر است من در تمام شبانه روز متوجه ایشان هستم پیوسته در همین حالت است‏
نماز صبح را در اول وقت می‏خواند و پس از نماز تا طلوع خورشید مشغول تعقیب است سپس! به سجده می‏رود همچنان تا ظهر در سجده به یک مأمور سفارش کرده وقت نماز ظهر را به او اطلاع دهد و هنگامی که مأمور دخول وقت نماز ظهر را خبر می‏دهد، از سجده بر می‏خیزد بدون آنکه وضوء تازه بگیرد به نماز می‏ایستد این عادتت اوست‏
پس از نماز مغرب افطار می‏کند سپس تجدید وضو می‏کند آنگاه به سجده می‏رود همواره در دل شب مشغول نماز است تا سپیده دم فرا می‏رسد
یکی از نگهبانان می‏گفت: من زیاد شنیده‏ام که این دعا را می‏خواند
اللهم انت تعلم کنت اسئلک ان تفر عنی بعبادتک اللهم فقد فعلت فلک الحمد خدایا تو آگاهی همواره جای خلوت از تو برای عبادت می‏خواستم عنایت فرمودی سپاسگزارم‏
و در سجده می‏گفت: فبح الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عبدک و گناهان از بنده زشت و عفو از تو بهتر است‏
قسمتی از دعاهای آن حضرت در سجده این بود
اللهم انی اسئلک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب خداوندا! هنگام مرگ راحتی و وقت حساب گذشت را از تو می‏خواهم(113)

 







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0