داستان های بحارالانوار ، آهوان گریان
روزی حضرت عیسی (علیه السلام) به همراه حوریان ( اصحاب) از سرزمین کربلا عبور میکرد، آهوانی را دید دور هم جمع شده و گریه میکنند.
عیسی (علیه السلام) چون گریه آنها را دید به گریه افتاد و حوریان نیز گریستند اما نمیدانستند عیسی (علیه السلام) برای چه گریه میکند.
یکی از یاران پرسید: یا روح الله! چرا گریه میکنی؟
فرمود: ای یاران! میدانید در کدام دیار و چه سرزمینی پا گذاشتهاید؟
گفتند: نه!
فرمود: اینجا سرزمینی است که فرزند پیامبر خاتم و فاطمه طاهره در آن کشته میشود. همان فرزندی که مادرش شبیه مادر من است. خاکش مانند مشک معطر است، چون تربت پاک فرزند رسول خداست، خاک قبر انبیاء و فرزندان صالحان این چنین معطرند. و این آهوان به من میگویند:
این سرزمین را بدانجهت برگزیدیم که تربتش مقدس است و در حریم آن در امان هستیم.
آنگاه عیسی (علیه السلام) با صدای بلند گفت:
خدایا! زندگی را بر قاتلان و یارانشان مبارک مگردان.(146)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
