داستان های بحارالانوار ، برخورد تند امام باقر با یک خلافکار

ابو صباح یکی از فقهاء و شاگردان برجسته امام باقر علیه السلام می‏گوید: روزی در خانه امام محمد باقر علیه السلام‏رفتم، در را زدم، دخترکی که از کنیزان امام علیه السلام بود در را باز کرد، من دستم را به سینه او زدم و گفتم:
به آقایت بگو: ابوصباح کنانی است.
در همان لحظه حضرت از انتهای خانه فریاد زد:
ادخل لا ام لک(85):
ای بی مادر! وارد شو!
ابوصباح می‏گوید:
وارد خانه شدم و به محضر امام محمد باقر علیه السلام رسیدم، عرض کردم:
به خدا سوگند! از دست زدن به سینه کنیز قصد بدی نداشتم، می‏خواستم بر ایمانم درباره شما که آیا از پشت پرده آگاهید یا نه؟ بیفزاید.
حضرت فرمود:
راست می‏گویی. ولی اگر فکر کنید که این دیوارها مانع از دید ما است چنانچه مانع از دید شما است پس چه فرقی میان ما و شما خواهد بود؟ آنگاه فرمود:
فایاک ان تعاود مثلها:
بپرهیز که مبادا این کار تکرار شود!(86).
امام باقر علیه السلام با این برخورد تندش برای همه یک درس آموزنده می‏دهد که در مقابل خلاف عکس العمل شدید انجام دهند.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0