داستان های بحارالانوار ، تاثیر در کنار سفره احسان‏

حفص بن عمر می‏گوید:
وضع مالی من به هم ریخته و فقیر شده بودم. در مدینه خدمت امام جعفر صادق علیه السلام رسیدم و از فقر شکایت کردم، فرمود:
هنگامی که به کوفه برگشتی، بالشتی در خانه‏ات هست آن را به ده درهم بفروش و برادرانت را به مهمانی دعوت کن، و از آنها درخواست کن که برایت دعا کنند.
می‏گوید:
وقتی به خانه برگشتم، همان طور که امام فرموده بود، بالشت را فروختم و طعامی تهیه کردم، و دوستان را به مهمانی دعوت نودم و از آنها خواستم درباره‏ام دعا کنند. به خدا سوگند طولی نکشید یکی از بدهکارانم دم در آمد و پول زیادی که از او طلب داشتم به من داد، آنگاه دنیا به من روی آورد و کارهایم سامان پیدا کرد(93).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0