داستان های بحارالانوار ، تجسم اعمال‏

قیس بن عاصم می‏گوید: من با گروهی از قبیله‏ی بنی تمیم به محضر پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شدم.
گفتم: یا رسول الله! ما را که در بیابانها ساکن هستیم موعظه‏ای فرمایید.
حضرت فرمود: ای قیس! عزت‏های دنیا همیشگی نیست، زندگی دنیا با مرگ و دنیا با آخرت توام است. (پایان زندگی مرگ و پس از دنیا آخرت است) و پشت سر هر عملی که انسان آن را انجام می‏دهد، حسابرسی هست.
ای قیس! هنگامی که تو را از این عالم به عالم دیگر می‏روی ناگزیر یک همراه با تو دفن می‏شود که آن زنده است و تو مرده، و اگر آن همراه کریم و نیکو باشد موجب عزت و کرامت تو خواهد گشت و چنانچه او پست و بد باشد تو را وا می‏گذارد و کمک نمی‏کند و تو محشور نمی‏شوی مگر با او، فقط درباره‏ی او مورد سوال قرار می‏گیری.
بنابراین باید سعی کنی که آن همراه تو، شایسته و صالح باشد تا با او انس بگیری و چنانچه همراه تو فاسد باشد جز او چیز دیگری موجب وحشت تو نخواهد بود و آن، عمل تو است.
قیس عرض کرد:
یا رسول الله! دوست دارم این موعظه در قالب شعر بیان گردد تا موجب افتخار ما باشد و آن را ذخیره کنم.
حضرت فرمود: حسان بن ثابت حاضر شود و این موعظه را در قالب شعر و نظم بریزد.
مردی صلصال نام، که در آنجا حضور داشت، سخنان حضرت را بدین گونه به شعر در آورد(9).
از اعمال خود برای خود رفیقی انتخاب کن که تنها رفیق هر کسی در خانه‏ی قبر، اعمال خود او خواهد بود.
و باید چنین رفیقی را برای روزی که انسان فرا سوی مرگ خوانده می‏شود و ناگزیر باید به سوی او بشتابد، فراهم کند.
مواظب باش که در دنیا بجز آنچه خشنودی خدا را تامین می‏کند مشغول مباش.
و این را بدان که انسان پیش از مرگ پس از مرگ چیزی جز عملش همراهی نخواهد کرد.
آگاه باش که انسان در میان خانواده‏اش مدت کوتاهی مهمان است و سرانجام باید از این مهمانسرا کوچ کند(10).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0