داستان های بحارالانوار ، ترسیمی از چهره زیبای برادر علی

علی (علیه السلام) سیرت زیبای یکی از برادران دینی خود را چنین ترسیم می‏کند:
در گذشته برادر دینی داشتم(28) که در نظرم بزرگ بود:
1. چون دنیا در نظرش کوچک و بی ارزش می‏نمود.
2. از تحت فرمان شکم خارج شده، از شکم بارگی دور بود.
3. آنچه در دسترس نبود، آرزو نمی‏کرد و آنچه را به دست می‏آورد در بهره برداری از آن زیاده روی نمی‏کرد.
4. در بیشتر عمرش ساکت بود (حرف بی فایده نمی‏زد) اما گاهی که سخن می‏گفت گویندگان را به سکوت وادار می‏کرد و بر آنها برتری داشت، عطش سوال کنندگان را بر طرف می‏کرد.
5. به ظاهر ناتوان می‏نمود (جسمش ضعیف بود) و ناتوانش می‏پنداشتند اما در صحنه‏ی تلاش همانند شیر بیشه می‏خروشید و یا چون مار زهر آگین بیابان حرکت می‏کرد.
6. به هنگام نزاع پیش قاضی نمی‏رفت و دلیل و برهان مطرح نمی‏کرد.
7. و کسی را که عذر داشت سرزنش نمی‏کرد، تا اینکه عذر او را بشنود.
8. از درد و مرض شکایت نمی‏کرد، مگر پس از بهبودی و تندرستی.
9. هر آنچه را که می‏گفت، عمل می‏کرد و هر چه را که عمل نمی‏کرد، نمی‏گفت:
10. او هرگاه در سخن گفتن مغلوب می‏شد، هرگز در سکوت مغلوب نمی‏گردید و بر شنیدن بیشتر از گفتن حریص بود.
11. اگر بر سر دو راهی دو کار قرار می‏گرفت نگاه می‏کرد هر کدام با هوای نفس مخالف بود آن را انتخاب می‏کرد.
پس بر شما باد که این صفات نیکو را فرا گیرید و برای به دست آوردن آنها با یکدیگر رقابت کنید اگر توان به دست آوردن همه‏ی آنها را نداشته باشید، بدانید که به دست آوردن برخی از آن صفات، بهتر از رها کردن همه‏ی آنها است(29).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0