داستان های بحارالانوار ، تکیه گاهی مطمئن در حوادث زندگی

ابو حمزه ثمالی می‏گوید: امام زین العابدین فرمود:
روزی از خانه بیرون آمدم و به دیواری تکیه دادم. ناگهان مردی که دو جامه سفید بر تن داشت در برابر ظاهر شد، به چهره‏ام نگاه کرد و گفت:
ای علی بن حسین! چه شده که تو را اندوهگین و غمناک می‏بینم؟ اگر غم تو بر دنیا است، هرگز برای دنیا غم مخور. زیرا که خداوند هر روز، روزی نیکوکار و بد کار را آماده ساخته‏خداوند همگان را روزی می‏دهد.
گفتم: برای دنیا اندوهگین نیستم چون روزی دنیا همچنان است که تو می‏گویی، خداوند همگان را روزی می‏دهد.
- پس برای آخرت اندوهناکی؟ آن هم غصه ندارد، خداوند برای عبادت کنندگان پاداش فراوان وعده داده، تو هم عبادتهای خدا را انجام داده‏ای و وعده خدای حکیم راست است و به وعده‏اش وفا خواهد کرد.
- اندوه من بر آن هم نیست زیرا که آخرت همان گونه است که تو می‏گویی.
- پس اندوه تو برای چیست؟
- از فتنه عبدالله پسر زبیر(93) بیمناکم. که مردم گرفتار او خواهد شد.
آن مرد خندید و گفت:
ای علی بن حسین! آیا تا کنون کسی دیده‏ای که بر خدا توکل کند و خداوند امور را سامان ندهد؟
گفتم: نه.
- آیا کسی را دیده‏ای که از خدا بترسد و خداوند او را نجات ندهد؟
- نه. پس از این سخنان پند آموز، آن شخص از نظرم غایب شد.
علامه مجلسی‏ره‏در توضیح حدیث می‏فرماید:
آن شخص که با سخنان حکمت آموز، امام سجاد علیه السلام را نصیحت کرد یا فرشته‏ای بوده که به صورت انسان ظاهر شده، و یا بشری بوده مانند حضرت خضر و الیاس، برای دلداری امام علیه السلام آمده است.(94)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0