داستان های بحارالانوار ، حمل بار بر دوش شیران
ابوحازم میگوید:
در زمان حکومت منصور دوانیقی من و ابراهیم پسر ادهم وارد کوفه شدیم. امام صادق نیز از مدینه باز گردد، علماء و فضلای کوفه ایشان را بدرقه کردند.
صفیان ثوری و ابراهیم پسر ادهم (از پیشوایان صوفی) از جمله بدرقهکنندگان بودند و بدرقهکنندگان کمی از امام جلوتر رفته بودند. ناگهان در بین راه با شیر درندهای برخورد نمودند. ابراهیم بن ادهم گفت:
بایستید تا امام صادق بیاید و ببنیم با این شیر چه رفتاری میکند.
هنگامی که حضرت رسید، جریان شیر را به حضرت گفتند. امام نزدیک شیر رفته گوش شیر را گرفت و از راه کنار زد.
آنگاه فرمود:
اگر مردم از فرمان خداوند اطاعت کنند، میتوانند بارهای خود را با این شیران حمل کنند. (56)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
