داستان های بحارالانوار ، خود بزرگ بینی ممنوع
روزی مردی نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و حاجتی داشت، خواست صحبت کند، هیبت و شکوه رسول خدا آنچنان مرد را فرا گرفت که رعشه بر اندام او افتاد.
پیغمبر به او فرمود: هون علیک فلست بملک؛
آرام بگیر از چه میترسی من پادشاه نیستم، من فرزند زنی هستم که در ظرف پوست غذا میخورد(7).
من مثل برادر شما هستم هر چه میخواهی بگو.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..

موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد كل بازديدها : 664584 نفر
تعداد كل مطالب : 7556 مطلب
ساخت وبلاگ : 15 / 01 / 1394
آپديت : شنبه 25 مهر 1394