داستان های بحارالانوار ، دعبل و دزدان قافله‏

دعبل کیسه طلا و جبه را گرفت، به همراه یک قافله از مرو خارج شد، در بین راه دزدها به قافله حمله کردند و تمام وسایل را گرفتند، دست‏های همه از جمله دعبل را بستند و شروع به تقسیم اموال قافله نمودند اتفاقاً یکی از آن‏ها این شعری را که دعبل سروده بود خواند:

اری فیئهم من غیرهم متقسما - و ایدیهم من فیئهم صفرات ‏

می‏بینم اموال آنها در بین دیگران تقسیم می‏شوند و خودشان دستشان از اموال آنها خالی است.
دعبل شعر خود را شنیده، به آن مرد گفت:
این شعر را چه کسی سروده؟
دزد گفت:
دعبل بن علی خزاعی.
دعبل گفت:
من همان دعبل سراینده این شعر هستم.
دزد همین که این را شنید، پیش رئیس دزدها که بالای تل مشغول نماز بود! دوید و گفت: دعبل، در میان کاروان دست بسته است.
رئیس دزدها این سخن را که شنید نزد دعبل آمد و پرسید:
تو دعبل هستی:
گفت: آری.
گفت:
قصیده‏ات را بخوان. دعبل همه قصیده‏اش را خواند.
رئیس دزدها قصیده را از اول تا آخر شنید، سپس دستور داد که دست دعبل و افراد کاروان را باز کردند و تمام اموالی را که گرفته بودند به آنها باز گردانیدند.
دعبل از آنجا به قم آمد، مردم قم درخواست کردند که قصیده را بخواند.
گفت: همه را به مسجد جامع دعوت کنید. پس از اجتماع مردم بالای منبر رفت و قصیده‏اش را خواند و مردم اموال فراوانی به او بخشیدند.
وقتی که جریان جبه حضرت را شنیدند، تقاضا کردند که جبه را در مقابل صد هزار دینار به آنها بفروشد، دعبل حاضر نشد.
گفتند: مقداری از آن را به هزار دینار بفروش. باز دعبل قبول نکرد. از قم خارج شد کمی فاصله گرفته بودت گروهی از جوانان به دنبال او رفته و جبه را به زور از او گرفتند.
دعبل به قم برگشت و تقاضا کرد که جبه را به او بدهند ولی آنها نپذیرفتند و گفتند پولش را می‏دهیم، و دیگر جبه را نخواهی دید. دعبل وقتی که مأیوس شد، تقاضا کرد قطعه‏ای از جبه را به او بدهند، این پیشنهاد را پذیرفتند. قطعه‏ای از جبه را به او دادند و بقیه را به هزار دینار از او خریدند.
دعبل به وطن باز گشت، دید دزدها در منزل داشته همه را برده‏اند، دعبل صد دینار را که حضرت به او عطا کرده بود، هر دینارش را به صد درهم فروخت و مبلغ ده هزار درهم به دست آورد. و در نتیجه زندگی‏اش را دوباره سامان داد و به یاد آورد که امام علیه السلام هنگام دادن آن پول فرمود:
این پول را بگیر به آن نیاز خواهی داشت(111).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0