داستان های بحارالانوار ، راه علاج تنگدستی‏

عبد الرحمن بن حجاج می‏گوید:
یکی از دوستان ما در مدینه اوضاع زندگی‏اش بهم ریخت و به شدت گرفتار گردید، امام صادق علیه السلام به او فرمود:
برو در بازار دکانی بگیر، فرشی بینداز یک کوزه آب هم آنجا بگذار و مرتب درب دکان بنشین.
او به دستور امام عمل کرد مدتی به همان وضع بود و اصلاً تغییراتی در زندگی وی رخ نداد، تا این که چند نفر تاجر از مصر آمدند، هرکدام در مدینه اجناس خود را درب مغازه دوستان خود گذاشتند، یک نفر از آنها دکانی پیدا نکرد که اجناس خود را در آنجا بگذارد.
بازاریان به او گفتند:
در این جا مردی دکان دارد که خالی است می‏توانی اجناس خود را در آنجا بگذاری .
تاجر پیش او رفت و اجازه خواست اجناس خود را در آنجا بگذارد، او نیز پذیرفت. مرد مقداری از اجناس خود را فروخته بود و مقداری از جنس‏ها باقی مانده بود که دوستانش آماده حرکت شدند او نیز مایل بود با دوستانش حرکت کند، به صاحب مغازه گفت:
این جنس‏ها را پیش تو می‏گذارم هنگامی که فروختی پولش را برایم بفرست. او نیز قبول نمود.
تاجر اجناس خود را گذاشت و با دوستانش به سوی مصر حرکت کرد.
صاحب مغازه اجناس را فروخت و پولش را به صاحبش فرستاد. بار دیگر تاجرهای مصر که به مدینه حرکت می‏کردند، بوسیله آنها مقداری اجناس برای صاحب مغازه فرستاد، او نیز پس از فروش پولش را فرستاد وقتی که تاجر مصری درستکاری او را فهمید مرتب از مصر جنس می‏فرستاد. صاحب مغازه پس از فروش پولش را به او باز می‏گرداند. از همین راه ثروت زیادی به دست آورد و یکی از سرمایه داران گشت(96).
این نمونه‏ای از آثار درستی و درستکاری است.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0