داستان های بحارالانوار ، زن نقاب دار و پر رو در محضر پیامبر
پس از فتح مکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در کوه صفا بود، هند زن ابوسفیان در حالی که نقاب بر چهره داشت تا شناخته نشود، برای بیعت با گروهی از زنان به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رسیدند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من با شما زنان بیعت میکنم به شرط اینکه چیزی را به شریک خدا قرار ندهید.
هند گفت: تعهدی از ما میگیری که از مردها نگرفتی چون از مردان فقط برای اسلام و جهاد بیعت گرفته شد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به سخن او اعتنا نکرد و فرمود:
سرقت هم نکنید.
هند گفت: ابوسفیان مرد بخیلی است و من بارها از اموال او برداشتهام نمیدانم مرا حلال میکند یا نه؟
ابوسفیان که آنجا بود گفت:
آنچه تاکنون برداشتهای حلالت میکنم از این پس مواظب باش!
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که هند را شناخت خندید و فرمود:
تو هند دختر عتبه هستی؟
گفت: آری ای پیغمبر خدا! گذشته را ببخش خداوند تو را ببخشد!
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرگز خویشتن را آلوده زنا نکنید.
هند گفت: مگر زن آزاده چنین عملی انجام میدهد؟
بعضی حاضران که سابقه او را میدانستند از سخن وی خندیدند، چون وضع دوران جاهلیت هند بر همگان روشن بود زن بد سابقه بود.
باز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: و فرزندان خود را نکشید.
هند گفت: ما، فرزندان را بزرگ کردیم شما آنها را کشتید. فرزندش حنظله در جنگ بدر به دست علی علیه السلامکشته شده بود .
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از سخن او تبسم کرد و فرمود:
به هیچکس بهتان نزنید.
هند گفت: به خدا سوگند! بهتان عمل زشت است و شما ما را به سوی کمال و اخلاق پاک هدایت میکنید.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرگز در کارهای نیک با من مخالفت نکنید.
هند گفت: ما امروز در این مجلس نشستهایم که در دل قصد نافرمانی تو را داشته باشیم(31).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
