داستان های بحارالانوار ، زیارتگاه ابوایوب انصاری در ترکیه‏

هنگامی که سربازان اسلام با رومیان می‏جنگیدند ابو ایوب انصاری(151) در میان آنان بود یک وقت او را در نزدیکی دریا دیدند پرسیدند ابوایوب چه حاجتی داری‏
گفت: من درباره‏ی دنیای شما هیچ حاجتی ندارم ولی تقاضای من این است اگر مرگ من فرا رسید جنازه‏ی مرا تا می‏توانید به درون خاک دشمن ببرید و در آنجا دفن کنید چون من از پیامبر خدا (صله الله علیه و آله و سلم) شنیده‏ام که فرمود: یکی از نیکان اصحاب من نزد قلعه قسطنطیه (استانبول) دفن خواهد شد و امیدوارم من همان صحابی باشم‏
هنگامی که ابوایوب فوت کرد سربازان اسلام او را در تابوت گذاشتند و هر اندازه‏ای پیشروی می‏کردند تابوت او را نیز همراه خود به جلو می‏بردند
قیصر (پادشاه روم) کسی را نزد مسلمانان فرستاد که بپرسد این تابوت چیست و چرا آن همراه خود به جلو می‏آورند.
مأمور قیصر نزدیک شد و ماجرای تابوت را پرسید
مسلمانان در پاسخ گفتند
در این تابوت جنازه‏ای یکی از یاران پیامبر است که پیش از مردنش از ما خواسته او را در سرزمین شما به خاک بسپاریم و ما به وصیت او عمل خواهیم کرد
رومیان گفتند: وقتی که شما برگشتید ما جنازه‏ی او را از خاک در می‏آوریم و جلوی سگها می‏اندازیم‏
سربازان اسلام گفتند
اگر او را از قبر بیرون بیاورید در کشورهای عربی دیگر هیچ نصرانی زنده نخواهد ماند و تمام کلیساها خراب خواهد شد
پس از دفن ابو ایوب بر سر قبر او بارگاهی ساخته شد و تاکنون شبها در آن چراغ روشن می‏شود و قبرش در کشور ترکیه زیارتگاه مردم است(152)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0