داستان های بحارالانوار ، سه راه نفوذ شیطان

حضرت موسی در مجلسی نشسته بود، ناگاه ابلیس‏پدر شیطانها در حالی که کلاه رنگارنگی به سر داشت خدمت موسی علیه السلام وارد شد و کلاه خود رابه عنوان احترام از سر برداشت و سلام کرد و با کمال ادب محضر حضرت موسی علیه السلام ایستاد.
موسی علیه السلام پرسید: تو کیستی؟
ابلیس گفت: من ابلیس هستم.
- خداوند شر تو را از ما دور بدارد.
- من آمده‏ام به خاطر عظمتی که نزد خداوند داری بر تو سلام کنم.
- این کلاه چیست که بر سر گذاشته‏ای؟
- به وسیله این کلاه و زرق و برق و رنگهای او دلهای آدمیزاد را می‏ربایم.(161)
- به من خبر ده از گناهی که هرگاه انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره می‏شوی و هرکجا خواستی افسار او را به آن طرف می‏کشی.
- سه گناه است که هرگاه انسان آنها را انجام داد من بر او مسلط می‏شوم:(162)
1. وقتی که انسان خود بین شود و از خویشتن خوشش بیاید.
2.وقتی که اعمال خود را بیش از حد بزرگ ببیند.
3. وقتی که گناهان خود را کوچک بشمارد(163)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0