داستان های بحارالانوار ، شهادت کودک شیر خوار
دو مرد دربارهی یک زن و کودکی نزاع داشتند و هر کدام، زن و کودک را از آن خود میدانست. امام حسین (علیه السلام) از کنارشان میگذشت. فرمود:
چرا سر و صدا میکنید؟
یکی گفت: این زن از آن من است و دیگری گفت: این کودک شیر خوار به من تعلق دارد.
امام حسین (علیه السلام) به آن زن فرمود:
ای زن پیش از آنکه رسوا شوی، حقیقت را بگو.
زن به یکی از دو مرد اشاره کرد و گفت:
این مرد شوهر من است و این کودک هم پسر اوست و آن مرد را نمیشناسم.
امام حسین (علیه السلام) به کودک شیر خوار فرمود:
تو چه میگویی؟ آیا این زن راست میگوید؟ به اذن خدا سخن بگو. کودک زبان گشود و گفت: هیچ کدام از این دو مرد پدر من نیستند پدرم چوپانی از قبیلهی فلان است که با این زن آمیزش کرده و من به دنیا آمدم. امام حسین دستور داد آن زن را به جرم زنا سنگسار نمودند.
پس از این ماجرا کسی ندید آن کودک شیر خوار سخن بگوید(72).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
