داستان های بحارالانوار ، کرامتی از فاطمه زهرا

امیرالمومنین ایمن یکی از خدمتگذاران حضرت فاطمه علیها السلام و بانوی بسیار ارجمند و پاک سرشت بود.
هنگامی که حضرت فاطمه علیها السلام رحلت کرد و قسم یاد کرد که در مدینه نماند. زیرا نمی‏توانست جای خالی فاطمه علیها السلام را بیند، تصمیم گرفت به مکه برود و بقیه عمرش را در کنار خانه خدا سپری کند.
بار سفر بست و به سوی مکه حرکت نمود، در بین راه به شدت تشنه شد طوری که نزدیک بود از تشنگی جان بسپارد.
در این وقت روی به خدا نمود و عرض کرد:
یا رب انا خادمة فاطمة تقتلنی عطشاً؟
خدایا! من کنیز فاطمه هستم، آیا مرا بر اثر تشنگی می‏میرانی؟ طولی نکشید که خداوند سبوی پر از آب از آسمان برای او فرستاد. امیرالمومنین ایمن از آب نوشید، پس از آن تا هفت سال گرسنه و تشنه نشد.
گاهی در روزهای گرم، برای انجام کاری به بیابان می‏رفت ولی هرگز تشنه نمی‏شد(56).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0