داستان های بحارالانوار ، کیفر تهمت ناجوانمردانه
محمد بن سنان میگوید:
خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم، فرمود:
ای محمد! آیا برای خاندان ذج پیشامدی رخ داده است؟
گفتم: عمر(119) مرد.
حضرت فرمود: الحمدلله.
و من شمردم بیست و چهار بار این جمله را تکرار کرد و سپس فرمود:
مگر نمیدانی او به پدرم امام جواد چه گفته است؟
گفتم: نه.
فرمود:
درباره مطلبی پدرم با او گفتگو میکرد، او به پدرم گفت:
به گمانم تو مست هستی؟!
پدرم گفت:
خداوندا! اگر تو میدانی من امروز را برای رضای تو روزه داشتهام، مزه غارت شدن، خواری و اسیری را به او بچشان!
به خدا سوگند که پس از گذشت چند روز، اموال و دارائیاش غارت شد و خودش به اسارت افتاد و هم اکنون هم که مرده است(120).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..

موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد كل بازديدها : 639447 نفر
تعداد كل مطالب : 7556 مطلب
ساخت وبلاگ : 15 / 01 / 1394
آپديت : شنبه 25 مهر 1394