داستان های بحارالانوار ، گزارش کارهای شیعیان به امامان‏

موسی بن سیار می‏گوید:
من در خدمت امام رضا علیه السلام وارد کوچه های شهر طبس شدیم شهر مشهد امروز سرو صدایی شنیدم به طرف آن صدا رفته دیدم جنازه‏ای است دارند می‏برند ناگاه امام علیه السلام از مرکب خود پیاده شد و از تابوت گرفت و جنازه را تشیع نمود، از پی آن به راه افتاد.
آنگاه فرمود:
ای موسی بن یسار! هر کس جنازه یکی از دوستان ما را تشیع نماید، چنان گناهانش می‏ریزد گو اینکه تازه از مادر به دنیا آمده است و آثار گناهی در پرونده او نمی‏ماند.
امام علیه السلام همچنان از پی جنازه رفت تا اینکه او را در کنار قبر گذاشتند.
حضرت جلو رفت و مردم را از جنازه کنار زد، تا میت را مشاهده کرد سپس دستش را روی سینه میت گذاشت و فرمود:
فلانی پسر فلان! ابشر بالجنه فلا خوف علیک بعد هذه الساعه: تو را به بهشت بشارت می‏دهم. دیگر از پس این ساعت، ترسی نخواهی داشت.
عرض کردم:
فدایت شوم این مرد را می‏شناسی؟! شما که تا کنون به این منطقه قدم نگذاشته‏ای.
فرمود:
مگر نمی‏دانی‏تعرض علینا اعمال شیعتنا صباحا و مساء: اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما پیشوایان عرضه می‏شود. هر گاه کوتاهی داشته باشند، از پروردگار تقاضا می‏کنیم از آن چشم پوشی نماید، و هر کار خیری را انجام داده است، از خداوند درخواست می‏کنیم اجر آن را بدهد.(126)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0