داستان های بحارالانوار ، نماز خالصانه
برای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دو شتر بزرگ آوردند. حضرت به اصحاب فرمود:
آیا در میان شما کسی هست دو رکعت نماز بخواند که در آن هیچ گونه فکر دنیا به خود راه ندهد، تا یکی از این دو شتر را به او بدهم.
این فرمایش را چند بار تکرار فرمود. کسی از اصحاب پاسخ نداد. امیرالمؤمنین علیهالسلام به پا خواست و عرض کرد:
یا رسول الله! من میتوانم آن دو رکعت نماز را بخوانم.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
بسیار خوب بجای آور!
امیرالمؤمنین علیهالسلام مشغول نماز شد، هنگامی که سلام نماز را داد جبرئیل نازل شد، عرض کرد:
خداوند میفرماید یکی از شترها را به علی بده!
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
شرط من این بود که هنگام نماز اندیشهای از امور دنیا را به خود راه ندهد. علی در تشهد که نشسته بود فکر کرد کدام یک از شترها را بگیرد.
جبرئیل گفت:
خداوند میفرماید:
هدف علی این بود کدام شتر چاقتر است او را بگیرد، بکشد و به فقرا بدهد، اندیشهاش برای خدا بود. نه برای خودش بود و نه برای دنیا.
آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله به خاطر تشکر از علی علیهالسلام هر دو شتر را به او داد. خداوند نیز در ضمن آیهای از آن حضرت قدردانی نموده و فرمود:
ان فی ذالک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید (17)
سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
هر کس دو رکعت نماز بخواند و در آن اندیشهای از امور دنیا به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و گناهانش را میآمرزد. (18)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
