داستان های بحارالانوار ، هزار در و هزار حرف‏

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در بستر رحلت بود، به حاضران فرمود:
ادعو الی خیلی: دوستم را نزد من حاضر کنید.
دو همسر پیامبر (عایشه و حفضه) کسانی را به دنبال پدران خود (ابوبکر و عمر) فرستادند، آن دو آمدند.
هنگامی که نظر پیامبر بر آنها افتاد روی برگردانید، بار دیگر فرمود:
دوستم را حاضر کنید.
کسی را به دنبال علی (علیه السلام) فرستادند، وقتی که علی وارد شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنانی به حضرت فرمود.
هنگامی که علی (علیه السلام) از نزد پیامبر بیرون آمد، ابوبکر و عمر به او گفتند: دوستت به تو چه سخنی گفت؟
علی (علیه السلام) فرمود:
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هزار در علم به من یاد داد که از هر در آن هزار در دیگر گشوده می‏شود و هزار حرف به من آموخت که از هر حرف آن هزار حرف گشوده می‏شود.(48)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0