داستان های بحارالانوار ، همنشین حضرت داود

حضرت داود علیه‏السلام عرض کرد:
پروردگارا! همنشینم را در بهشت به من معرفی کن و نشان بده کسی را که مانند من از زندگی بهشتی بهره‏مند خواهد شد؟
خداوند فرمود:
همنشین تو در بهشت متّی پدر حضرت یونس است. داود اجازه خواست به دیدار متی برود خداوند هم اجازه داد. داود با فرزندش سلیمان به محل زندگی او آمدند. خانه‏ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده.
پرسیدند: متی کجاست؟
در پاسخ گفتند: در بازار است.
هر دو به بازار آمدند و از محل متی پرسیدند.
در جواب گفتند:
او در بازار هیزم فروشان است. در بازار هیزم فروشان نیز سراغ او را گرفتند.
عده‏ای گفتند.
ما هم در انتظار او هستیم.
داود و سلیمان به انتظار دیدار او نشستند. ناگاه متی، در حالی که پشته‏ای از هیزم بر سر گذاشته بود آمد.
مردم به احترام او برخواستند و پشته را از سر او گرفته، بر زمین نهادند.
متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت:
چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می‏خرد؟
یکی از حاضران هیزم را خرید. در این وقت داود و سلیمان به او سلام دادند. متی آنها را به منزل خود دعوت نمود و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد و آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود و آتش افروخت، مشغول پختن نان شد.
در آن حال با داود و سلیمان به گفتگو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و بر آن کمی نمک پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد، آورد و به دو زانو نشست و مشغول خوردن شدند.
متی لقمه‏ای برداشت، خواست در دهان بگذارد، گفت: بسم الله و خواست ببلعد گفت: الحمدالله و این عمل را در لقمه دوم و سوم و... نیز انجام داد. آنگاه کمی از آب با نام خدا میل کرد. هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد خدا را ستود، سپس چنین گفت:
الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره‏اش احسان نمودی؟ چشم بینا و گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم به نزد درختی که آن را نه، کاشته‏ام و نه، در حفظ آن کوشش نموده‏ام، بروم و آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن گندمی خریدم که آن نان پخته و با میل و رغبت آن را خوردم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا تو را سپاسگزارم.
پس از آن متی گریست. در این موقع داود به فرزندش سلیمان فرمود:
فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده‏ای را مانند این شخص ندیده بودم که‏
به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس‏تر باشد.(120)







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0